معرفی وبلاگ
این وبلاگ جهت ترویج راه انقلاب اسلامی ایران برنامه ریزی می شود! و از خدا می خواهم ما را در این راه مدد نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 38631
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
تهاجم بیرحمانه رژیم بعثی عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 31 شهریور ماه 1359 با حملات هوایی و زمینی آغاز گردید.ارتش متجاوز با پشتوانه اجماع بین المللی در اردوگاه شرق و غرب ،خاورمیانه، ستون پنجم و بازماندگان رژیم طاغوت در داخل با استقرار 48 یگان سازماندهی شده و مجهز در قالب تیپ ها و لشکرهای زرهی ،مکانیزه و پیاده ، تمامی خطوط مرزی کشور از قصرشیرین تا خرمشهر و آبادان را مورد تاخت و تاز قرار داد. جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود.نظام اسلامی تثبیت نشده و در گوشه و کنار کشور حوادث ناگواری رخ می داد و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت، چندی نگذشته بود که با انسجام ،گسترش و قوت روز افزون مقاومت های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی ،نیروهای انقلاب به تدریج با کسب توانایی اجرای عملیاتهای ایذایی ،شبیخون و محدود ، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند و این اولین قدم برای ناکامی دشمن و پیشروی و پیروزی رزمندگان اسلام بود. که در نهایت به شکست اردوگاه شرق و غرب و سربلندی نظام اسلامی انجامید گرامیداشت هفته دفا
دسته ها : دفاع مقدس
سوسنگرد دوبار محاصره شد و این شهر یک شهر مقاوم و آسیب دیده ای است.بار اول یا دوم بود که آنجا محاصره شد بعد از آن که مدتی بود عراقی ها نزدیک ما بودند و توانستند وارد سوسنگرد شوند و نیروهای ما را از داخل شهر عقب بزنند ،که حتی فرماندار هم برای آنجا معین کردند اما بعدا نیروهای ما رفتند عراقی ها را عقب زدند و آنها فرار کردند . ولی دفعه دیگر که شاید آخرین دفعه بود سوسنگرد محاصره شد، البته این را هم بگویم که من در فاصله این مدت یکی دوبار آن مرحوم شهید مدنی هم  با ما بود و آن طور که احتمال می دهم آقای موسوی اردبیلی هم سفری با ما بودند . در آن جریان ودر سوسنگرد بود که عرب ها دور ما جمع شده بودند و هوسه می کردند . یک خانم عرب با همسرش که نابینا بود آن چنان شجاعانه هوسه می کردند که من خاطرات خیلی خوبی از سوسنگرد و از رفت و آمدهایم به سوسنگرد داشتم که الان در نظر ندارم . اما قضیه فتح سوسنگرد به این ترتیب است که مدتی  بود عراقی ها سوسنگرد را به تدریج محاصره می کردند. ما تا سوسنگرد بودیم و سوسنگرد را گرفته بودیم اما یک مقدار آن طرف تر سوسنگرد که محور سوسنگرد – بستان باشد ،دست عراقی ه
دسته ها : دفاع مقدس
سردارحسین کلاه کج یکی ازرزمندگان حاضر در محاصره سوسنگرد نقل می کند:سوسنگرد در محرم 1359 محاصره شد.حدود 20 نفر از نیروهای ما در هویزه مستقر بودند،و مسئول سپاه آنجا شهید علم الهدای بود.حدود 20 نفر از نیروها در سوسنگرد، و 20 نفر هم در روستای سید یوسف حواشی رودخانه کرخه نور بودند. نیروهای اهواز در سه منطقه پخش بودندصبح 23 آبان ماه 1359 شهر سوسنگرد محاصره شد.صبح روزی که سوسنگرد در محاصره قرار گرفت ،تعدادی از بچه های مشهدکه در روستای کوت (بین حمیدیه و سوسنگرد) حضور داشتند مورد حمله بالگردهای دشمن قرار گرفته بودند ودرخواست کمک می کردند. ما به اتفاق برادری به نام سیدمحسن موسوی جلال،که آرپی جی زن بود ودر همان محاصره سوسنگرد شهید شد به طرف روستای مذکور رفتیم. در مسیر رفت و برگشت از دور متوجه سیاهی هایی شدیم که در حال تردد بود. بادوربین که نگاه کردیم پی بردیم که تانک های دشمن در حال پیشروی به سوی سوسنگرد هستند.نیروهای بسیجی و سپاهی و تعدادی از نیروهای مردمی که در شهر سوسنگرد بودند به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و سپس همگی به سوی روستای ابوحمیظه حرکت کردیم. ما می خواستیم تا آنجا که امکان دارد از پی
دسته ها : دفاع مقدس
انتصاب سرنوشت ساز دو فرمانده در راس سپاه و نیروی زمینی ارتش از سوی حضرت امام خمینی(ره) یک عامل مهم و جدید را وارد عرصه نبرد کرد. در مسیر وحدت و به کارگیری تمامی امکانات این دو نیرو ،سایر ویژگی ها متاثر از این عمل باعث شد که یک استراتژی نظامی موفق در عرصه جنگ ظهور کند. دو شخصیت یاد شده ،با توجه به متوسط سن فرماندهان برجسته هر دو نیرو ،بسیار جوان بودند. برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه 27 سال و شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش 36 سال سن داشت که نسبت به فرماندهان ارشد در نیروی زمینی آن روز بسیار جوان بود.برادر رحیم صفوی،شهید حسن باقری و اینجانب هسته مرکزی گروه طرح ریزی عملیات از سوی سپاه را برعهده گرفتیم. سرهنگ موسوی قویدل و سرهنگ مفید به همراه سه تن از اساتید دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش (سرهنگ محمد زاده،سرهنگ بختیاری،سرهنگ نوابی) هسته مرکزی گروه طرح ریزی عملیات را از سوی نیروی زمینی ارتش بر عهده گرفتند.از نیمه دوم مهر تا پایان آبان ،کار سخت و شبانه روزی روی طرح عملیاتی کربلای یک در منطقه عمومی بستان و غرب سوسنگرد صورت گرفت.در طی این 45 روز ،بررسی های بسیار گسترده و عمیقی بر پای
دسته ها : دفاع مقدس
چند روز قبل از عملیات هویزه٬بچه های اهوازی که در سوسنگرد و تحت مسپولیت من بودند٬ اصرار داشتند که در عملیات حضور یابند . به همین دلیل چندین بار از مسئولین رده بالا تقاضای شرکت در عملیات را نمودم که موافقت نمی شد.در تاریخ دهم دی ماه 1359 برادری به نام ((سیامک بمان)) که آن موقع در هویزه بود ٬ نزد من آمد و گفت : ((یکی از فرماندهان ارتش به نام سرگرد فردوس از ما خواسته که از اینجا برویم چون آنها می خواهند برای دفاع از هویزه جنگ کلاسیک انجام دهند و با این بهانه که ما پیاده نمی توانیم با آنها باشیم ٬ عذر ما را خواسته است .)) این بود که فورا با برادر ((غلام‍پور)) و دیگران مشورت کردیم و بعد مسئله را با برادر ((رحیم صفوی)) از ستاد عملیات جنوب ٬ در میان گذاشتیم . قرار شد تا از آن طریق با فرمانده لشکر صحبت کنند . بالاخره پس از هماهنگی های لازم ٬ قرار شد که بچه های ما ٬ هر صد و پنجاه نفر با یک گردان ارتش همراه شوند . صدو پنجاه نفری که با برادر ((حسین علم الهدی)) بودند ٬ با گردان سرگرد فردوس و صدوپنجاه نفری که مسئولیتشان با من بود ٬ با گردان تانک ((سرگرد سلیمی)) مامور شدیم .من علاوه بر هفتاد نفر
دسته ها : دفاع مقدس
X