تهاجم بیرحمانه رژیم بعثی عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 31 شهریور ماه 1359 با حملات هوایی و زمینی آغاز گردید.ارتش متجاوز با پشتوانه اجماع بین المللی در اردوگاه شرق و غرب ،خاورمیانه، ستون پنجم و بازماندگان رژیم طاغوت در داخل با استقرار 48 یگان سازماندهی شده و مجهز در قالب تیپ ها و لشکرهای زرهی ،مکانیزه و پیاده ، تمامی خطوط مرزی کشور از قصرشیرین تا خرمشهر و آبادان را مورد تاخت و تاز قرار داد. جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود.نظام اسلامی تثبیت نشده و در گوشه و کنار کشور حوادث ناگواری رخ می داد و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت، چندی نگذشته بود که با انسجام ،گسترش و قوت روز افزون مقاومت های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی ،نیروهای انقلاب به تدریج با کسب توانایی اجرای عملیاتهای ایذایی ،شبیخون و محدود ، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند و این اولین قدم برای ناکامی دشمن و پیشروی و پیروزی رزمندگان اسلام بود. که در نهایت به شکست اردوگاه شرق و غرب و سربلندی نظام اسلامی انجامید
گرامیداشت هفته دفا
انقلاب اسلامی ،پس از یک سال و اندی که از پیروزی آن می گذشت ،با توجه به ستیزه جویی و معارضه ذاتی با اهداف و منافع استکبار جهانی ،و نیز نفی هرگونه مصالحه و سازش ،به نحو گسترده و شدیدی تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار داشت.
با فرارسیدن سال 1359 ،روند تحولات داخلی و خارجی شکل جدیدی به خود گرفت. تشنج در مرز ایران وعراق به نحو چشمگیری تشدید شده و در تاریخ 18/1/1359 صدام اعلام کرد که ایران باید از سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی خارج گردد . وی همچنین اعلام کرد:عراق آماده است با زور ،تمام اختلافات خود با ایران را حل کند.
در همین ایام عراق علاوه بر تشدید درگیرهای مرزی با ایران در برخی از شهرها از جمله اهواز،خرمشهر،آبادان و دشت آزادگان توسط عوامل خود اقدام به بمب گذاری و خرابکاری نمود.
هجوم عراق به ایران اسلامی در حقیقت حاصل ناکامی ها و شکست های گوناگون دشمنان انقلاب اسلامی در مقابله با این انقلاب بود.رشد نیروهای مومن وانقلابی با رهبری حضرت امام خمینی (ره) به تحولات مهمی انجامید ،این تحولات برای دشمنان انقلاب اسلامی تردیدی باقی نگذاشت که در صورت عدم مقابله همه جانبه ،انقلاب اسلامی ب
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جلسهى بسیار شیرین و اثرگذار و پُراهمیتى است. کلمه کلمهى این خاطرات براى تاریخ ما و سرگذشت پُرفراز و نشیبِ این ملت بزرگ، جزو جذابترین بخشها به حساب مىآید. خیلى استفاده کردیم؛ خیلى لذت بردیم. از همهى عزیزانى که خاطرات خودشان را بیان کردند و همچنین از کسانى که این مراسم و جلسهى امروز را تدارک دیدند و مدیریت کردند، و از همهى شما عزیزانى که یادگاران پُرشکوهترین روزهاى تاریخ اخیرِ این کشورید و در اینجا حضور دارید، صمیمانه تشکر میکنیم.دو مقوله را از هم جدا کنید؛ هر کدام از اینها حرف و گفت فراوانى مىطلبد. یک مقوله، مقولهى مربوط به مسئلهى دفاع مقدس است؛ این دفاع مقدس و دوران هشتساله، مثل جنگهاى معمولى و بقیهى جنگهاى دنیا نیست؛ بلکه خصوصیاتى دارد.این، یکى از آن دو مقوله است که باید دربارهاش بحث بشود؛ نه اینجا و به وسیلهى من، بلکه در فضاى کلى جامعه باید مورد مداقه و تأمل قرار بگیرد. یکى هم یک مقولهى فرعى نسبت به این مقوله است که آن هم به نوبهى خود، خیلى مهم است و آن، خاطرات جنگ، تاریخ جنگ و ادبیا
سوسنگرد دوبار محاصره شد و این شهر یک شهر مقاوم و آسیب دیده ای است.بار اول یا دوم بود که آنجا محاصره شد بعد از آن که مدتی بود عراقی ها نزدیک ما بودند و توانستند وارد سوسنگرد شوند و نیروهای ما را از داخل شهر عقب بزنند ،که حتی فرماندار هم برای آنجا معین کردند اما بعدا نیروهای ما رفتند عراقی ها را عقب زدند و آنها فرار کردند . ولی دفعه دیگر که شاید آخرین دفعه بود سوسنگرد محاصره شد، البته این را هم بگویم که من در فاصله این مدت یکی دوبار آن مرحوم شهید مدنی هم با ما بود و آن طور که احتمال می دهم آقای موسوی اردبیلی هم سفری با ما بودند . در آن جریان ودر سوسنگرد بود که عرب ها دور ما جمع شده بودند و هوسه می کردند . یک خانم عرب با همسرش که نابینا بود آن چنان شجاعانه هوسه می کردند که من خاطرات خیلی خوبی از سوسنگرد و از رفت و آمدهایم به سوسنگرد داشتم که الان در نظر ندارم . اما قضیه فتح سوسنگرد به این ترتیب است که مدتی بود عراقی ها سوسنگرد را به تدریج محاصره می کردند. ما تا سوسنگرد بودیم و سوسنگرد را گرفته بودیم اما یک مقدار آن طرف تر سوسنگرد که محور سوسنگرد – بستان باشد ،دست عراقی ه
سردارحسین کلاه کج یکی ازرزمندگان حاضر در محاصره سوسنگرد نقل می کند:سوسنگرد در محرم 1359 محاصره شد.حدود 20 نفر از نیروهای ما در هویزه مستقر بودند،و مسئول سپاه آنجا شهید علم الهدای بود.حدود 20 نفر از نیروها در سوسنگرد، و 20 نفر هم در روستای سید یوسف حواشی رودخانه کرخه نور بودند. نیروهای اهواز در سه منطقه پخش بودندصبح 23 آبان ماه 1359 شهر سوسنگرد محاصره شد.صبح روزی که سوسنگرد در محاصره قرار گرفت ،تعدادی از بچه های مشهدکه در روستای کوت (بین حمیدیه و سوسنگرد) حضور داشتند مورد حمله بالگردهای دشمن قرار گرفته بودند ودرخواست کمک می کردند. ما به اتفاق برادری به نام سیدمحسن موسوی جلال،که آرپی جی زن بود ودر همان محاصره سوسنگرد شهید شد به طرف روستای مذکور رفتیم. در مسیر رفت و برگشت از دور متوجه سیاهی هایی شدیم که در حال تردد بود. بادوربین که نگاه کردیم پی بردیم که تانک های دشمن در حال پیشروی به سوی سوسنگرد هستند.نیروهای بسیجی و سپاهی و تعدادی از نیروهای مردمی که در شهر سوسنگرد بودند به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و سپس همگی به سوی روستای ابوحمیظه حرکت کردیم. ما می خواستیم تا آنجا که امکان دارد از پی